مشخصات کلی : سیر و سلوک عرفانی شاعران در ادبیات فارسی
چکیده مقاله سیر و سلوک عرفانی شاعران در ادبیات فارسی
یکی از مهمترین نکتههای عرفان اسلامی، سفر و سیروسلوک در امهات آثار عرفانی سبک عراقی است که به عنوان نقطه عطفی در این مشرب فکری مورد عنایت عرفا و صوفیه قرار گرفته است؛ بهگونهای که پیران این راه همواره سالکان مبتدی را برای احراز کمالات معنوی به انجام و رعایت آدابورسوم آن توصیه کردهاند و چون این مسئله در ادب عرفانی فارسی جایگاهی ممتاز یافته؛ لذا در این مقاله به چگونگی آدابورسوم سفر و سیروسلوک بررسی شده است.
واژگان کلیدی: عرفان، سفر، آداب سفر، سیروسلوک، سالک
Abstract:
Mystical journeying and wayfaring is one of the most important points of Islamic mysticism that is most important mystical works in the Iraqi style. It is a turning point in the intellectual disposition and has been attended by mystics and Sufis, as elders always been this way so that novice seekers to obtain spiritual perfection and formality to carry out those recommendations because this issue has been prominent in the Persian mystical literature. Therefore, this article discusses in journeying and wayfaring.
Keywords: Mysticism, journeying, journeying customs, travel, journeying and wayfaring, wayfarer
برای ترجمه مقاله سیر و سلوک عرفانی شاعران در ادبیات فارسی تماس بگیرید:
02166003007
09128391688
ارسال عدد 1 به سامانه پیامکی: 5000203241
این بخش توسط گروه تولید محتوای پژوهش ساوالان.. سایت سلکو تهیه شده است.
عرفان در ادبیات فارسی همواره بحثبرانگیز بوده است. گروهی از علاقمندان به ادبیات بر این باورند كه آموزههای معرفتی در شعر حافظ و سعدی را باید عرفان حافظ و سعدی دانست؛ چنانكه در مقاله «شراب كهنه حافظ و مدعیان امروز ادبیات» نیز بارها از عبارتهایی چون عرفان حافظ، عرفان مهرورزی و حتی عرفان قرآنی استفاده شده است. گروهی دیگر از جمله در واكنش به همان مقاله گفتهاند كه حافظ، عارف نبود. گروه دوم بر این باورند كه شاعرانی چون عطار نیشابوری وارد گستره عرفان شدهاند و هر كه را که از معرفت و عشق سخن گفت، نباید اهل عرفان دانست.
این تفاوت دیدگاه از آنجا نشأت میگیرد كه در زبان فارسی امروز میان چهار شاخه از عرفان تفاوتی دیده نمیشود؛ یعنی ایرانیان كمتر به این تفاوتها توجه كردهاند؛ در حالیكه این چهار شاخه در غرب و در زبان انگلیسی، هر یك واژهای خاص خود را دارد:
1. رازگرایی (mysticism) :
باور به این موضوع كه حقایق روحانی وجود دارند و تنها از طریق مكاشفه، زهد و نیایش بهدست میآیند و دیگران از این حقایق بیبهرهاند.
2. تعالی درویشمسلكانه (gnoticism):
باور به اینكه جهان مادی بیمقدار است و رهایی از این فرومایگی از راه شناخت رموزِ درویشمسلكان، امكانپذیر خواهد بود.
3. روحشناسی (theosophy):
در واقع عرفان ترکیبی است از ادیان بودایی و برهمایی و میكوشد با شناخت خدا پی به ماهیت روح انسان ببرد.
4. عشق و دانش (love and knowledge)
عرفانی كه معتقد است با تركیبی از شناخت (cognition) و اشتیاق (appetition) میتوان به بسیاری از واقعیتها دست یافت و این دستیابی به واقعیت برای همگان امكانپذیر است و به یك گروه یا قشر اختصاص ندارد. این عرفان، خرد را ابزار شناخت و عشق را ابزار اشتیاق میداند.
عرفانی كه ادبیات فارسی و از جمله شعر سعدی دنبال میكند، از برخی جنبهها شبیه به نوع چهارم از شناختهای چهارگانه است كه در بالا از آن یادشد؛ با این تفاوت كه عرفان در ادبیات فارسی، دو ویژگی منحصر به فرد نیز دارد:
الف) مبتنی بر توحید است.
ب) شناخت و شهود را بر محورِ آموزههای اسلامی آغاز میكند و پرورش میدهد.
به بیانی سادهتر میتوان گفت ما در ادبیات كلاسیك ایران، شاعرانی داریم كه شعر را در خدمت عرفان گرفتهاند و شاعرانی داریم كه از عرفان برای غنای شعر خود بهره بردهاند.