پژوهش و نشر سلکو | اَدرَکَهَا النّسیانُ دختری در دامان فراموشی

اَدرَکَهَا النّسیانُ دختری در دامان فراموشی,اَدرَکَهَا النّسیانُ,دختری در دامان فراموشی,کتاب دختری در دامان فراموشی,ترجمه کتاب دختری در دامان فراموشی,کتاب ,کتاب اَدرَکَهَا النّسیانُ,ترجمه کتاب اَدرَکَهَا النّسیانُ,د. سناء شعلان,دکتر د. سناء شعلان,کتاب دکتر د. سناء شعلان,کتاب د. سناء شعلان,نویسنده کتاب دختری در دامان فراموشی

خرید کتاب اَدرَکَهَا النّسیانُ دختری در دامان فراموشی،خرید کتاب اَدرَکَهَا النّسیانُ،فروش کتاب اَدرَکَهَا النّسیانُ،فروش کتاب دختری در دامان فراموشی

ثبت سفارش سفارش پایان نامه
درخواست استخدام سفارش پایان نامه
| مقالات. فروشگاه پژوهش ساوالان.. سلکو | علوم انسانی | ادبیات عرب | ترجمه | اَدرَکَهَا النّسیانُ دختری در دامان فراموشی

اَدرَکَهَا النّسیانُ دختری در دامان فراموشی


Book-9967G260
ایران-تهران
انتشارات
انتشارات

6000000  ريال
تخفیف 1000000 ريال
قیمت : 5000000 ريال

مشخصات کلی : اَدرَکَهَا النّسیانُ دختری در دامان فراموشی

مترجمین کتاب اَدرَکَهَا النّسیانُ دختری در دامان فراموشی

سمانه موسی­پور

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج

دکتر یوسف هادی­پور

استادیار و هیات علمی زبان و ادبیات عربی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج

ویراستار کتاب اَدرَکَهَا النّسیانُ دختری در دامان فراموشی

افشین باوفا
مدیر مسئول انتشارات "پژوهش ساوالان.." دانش آموخته علوم سیاسی

دیباچه کتاب اَدرَکَهَا النّسیانُ دختری در دامان فراموشی

خواننده­ای که برای نخستین­بار این داستان را می خواند، احساس می­کند با یک داستان عاشقانۀ خشک و بی­روحی روبه­رو است که در آن زنی در طول هفتاد سال زندگی با درد­ و ­محنت مورد آسیب قرار گرفته و دچار رذیلت­های اخلاقی شده است و به دلیل فراموشی از واقعیت فرار می­کند. در نگاه اول، این­گونه دریافت می­شود که هدف داستان فرار از زندگی به دلیل درد، رنج، شکست و ناکامی است و رضایتی که به­دست­آمده ناشی از فراموشی است. این موارد، همگی برداشت­هایی گذرا و سطحی است که از خارج داستان برداشت می­شود نه برداشت­هایی از داخل آن. جرم و جنایت در این داستان، نشان­دهندۀ این است که ما با داستان جنایی و خطیری روبه­رو هستیم که در آن مراحل فروپاشی جهان عرب و سقوط تمدن به تصویر کشیده شده است و در آن به خاطر تخریب کامل، ویرانی و کشتار، ناله­ سرداده می­شود. در رمان «أدرَكَهَا النّسيان» داستان ملت­ها، وطن­ها، انزوا و گوشه‌نشینی‌ها بیان می­شود که امت عربی اسلامی، کماکان با این مشکلات روبه‌رو هستند. داستان شعلان، زیبایی­های عشق و عاشقی و کشمکش­های عشاق را حکایت نمی­کند. قصد و نیّت نویسنده این است که تجربۀ داستان را تعمیم دهد و آن را جزو سابقۀ انسان می­داند. این داستان به زمان و مکان مقید نبوده است و تجربۀ بشری را شرح و تفسیر می­کند و دردهای بشری، درگیری آزادگان استبداد، زورگویی، زشتی­های ظالمان، رنج افراد خوار و ذلیل­شده، رسوایی دروغ‌گویان، مدعیان، اربابان سلطه، جیره­خواران و منافقان را بیان می­کند.

حقیقت این است که سناء الشعلان دهۀ هفتاد تاریخ عرب را که داستانی حماسی و لبریز از درد، رنج، خرابی­ها و فجایع جهان عرب است را هوشیارانه و آشکارا نگاشته است که این شیوه در داستان­سرایی عربی معاصر بیانگر رنج و زورگویی زمانه است و طرح و ساختار ظاهر داستان و زبان، گونه­ای جدید است. این داستان تصویر و انعکاسی برای ارائه پیرایش ویرانی‌ها در زبان احساسی زیباست که جهت بیان توصیف درد موجود نوشته ‌شده است. داستان حاکی از ناکامی و شکست آرزوی انسان ذلیل و خوار در اجتماع است که حتی از انسانیت هم خارج‌شده است.

سناء الشعلان در این داستان به فساد مفسدین اهانت کرده است و خرابکاران را لعن و نفرین نموده است و خائنان را مجرم قلمداد کرده است. او با بیان احساسات پاک خود، از زشتی، زیبایی آفریده است. وی برای پیشبرد داستان به سمتی که نشانگر آزادگان، محرومین و ستمدیدگان باشد، از تشبیه زمان و مکان استفاده کرده است.

در این هیاهو، بهاء و ضحاک، نماد وطن هستند نه شهروندان. تجربۀ این دو نفر، فقط انعکاس شهروندان سرکوب­شده نیست، بلکه انعکاسی از تمام وطن­های ازدست‌رفته و تباه­شده­ای است که مفسدین هنگام درد، رنج، سختی، سقوط، انحطاط و خیانت، به آنجا صدمه زده و آن را تخریب کردند. بدین‌جهت، داستان از مسیر عاشقی جدا و زیر سیطرۀ ملت­های بدبخت و سوخته قرارگرفته است. بهاء و ضحاک دو یتیمی هستند که در یتیم­خانه بزرگ شدند درحالی‌که هیچ پشتیبانی نداشتند و هدف آماج ظلم، ستم، آزار، اذیت و اقدامات تروریستی قرار گرفتند. هنگامی‌که آن‌ها بزرگ­تر شدند، با محرومیت­ها، فرارها و پستی­های بیشتر و بزرگ­تری روبه­رو شدند و ظلم و ستم جامعۀ وحشی، بر انسانیت و حقوق آن‌ها سایه افکند. درد و رنج آن‌ها، نگاه و چشم­اندازی به درد و سختی امّت عرب و رنج­های آن‌هاست. گویی داستان گم‌گشتگی جهان عرب، چپاول و غارتگری را چه از داخل و چه از خارج وطن تجسم می­کند. افرادی همانند بهاء که نویسنده­ای بااستعداد و مبتکر است و ضحاک که فردی متفکر و نوآور است، در بیشتر زمینه­ها سرکوب شدند؛ تا جایی که بهاء برای گذراندن زندگی خود آرزومند کلمه بود و نویسندگی می­کرد و ضحاک به مهاجرت روی آورده بود و فرار می­کرد تا بلکه انسانیتش را در وطنش پیدا کند. ضحاک مورد تعرض و آزار و اذیت قرارگرفت و بدون ارتکاب جرم دستگیرشده بود و حتی یکی از چشمانش را در زیر شکنجه­ها از دست داده بود. در این سرزمین که از درون فروپاشیده شده است، یک هنرپیشۀ فرصت­طلب مثل یراع طرب را می­یابیم که از جایگاه خوب و محترم و بانفوذی برخوردار است. از طرفی هم فردی که خائن وطن و زن­صفت است مثل هملان ابوالهیبات فرمانده را می­بینیم که وطن با نقشه­هایش تهدید می­شد و با این­کار وطن را به سمت یتیم­خانۀ بزرگ سوق می­داد که از ظلم، ستم و درد پرشده بود. از سویی دیگر، فردی همانند معلم یتیم­خانه، «أفراح الرملی» را در رمان می بینیم که بدون رحمت و شفقت از کودکان سوء­استفاده می­کرد و یتیم­های پرورشگاه را تنبیه و با آن‌ها بدرفتاری می­کرد و آنها را تصاحب می­کرد و همۀ آن‌ها حتی مسئولان آنجا از شر آزار و اذیت او در امان نبودندو او با گرفتن رضایت از آنها به نیازهای هولناکشان پاسخ می­داد.

فقط افراد ضعیف تسلیم این جامعه می­شوند و محرومیت­ها را می­پذیرند و آرزوهایشان را زیر پا می‌گذارند، در این شرایط انسان ضعیف در جامعه متلاشی، خرد و له می­شود. این پرورشگاه زندگی سوخته و تخریب­شدۀ افرادی که در شرق زندگی می کنند را مجسم می­کند و تدبیر و اهداف همۀ کسانی را که در این امر مشارکت دارند، نشان می­دهد. در این سرزمین هیچ شهروندی باقی نمی­ماند؛ آن‌ها می­پذیرند که یا کرامتشان از بین برود و در این وطن انقلابی بمیرند، یا به سرزمین دیگری مهاجرت کنند تا بلکه در آنجا کرامت، عدالت، محبت، مهربانی و آرامش را بیابند. رنج سفر بهاء در این رمان، روایت زنی است که جامعه بارها او را به تن­فروشی کشانده است. تمام تلاش‌های بهاء برای فرار، بی­فایده و بی­نتیجه بود. این داستان آرزوی زنی نیست که دچار سرطان شده است تا خودش را از درد و رنج رها کند، بلکه روایتی از کشف، فروپاشی و تخریب در جامعه­های عربی است که درگیری­ پیوستۀ دو قهرمان داستان را در طول هفتادسال زندگی هویدا می­کند. همۀ آن‌ها در این درگیری و تعارض حماسی سقوط کردند، تنها گروهی مانند ثابت السردی که از احرار، آزادگان و انقلابیون بودند، توانستند از حقوق، ریشه و سرزمینشان تا آخرین توان خود دفاع کنند. ثابت السردی مبارزی است که در زندگی خفت­بار، تحت تأثیر مبارزه و شهادت بود و به همین خاطر، در این داستان از احترام ویژه­ای برخوردار بود. در داستانی که همۀ شخصیت­هایش بی­آبرویی، برهنگی و ناپاکیشان آشکار بود، ثابت السردی از این خواری، خفت و گمراهی نجات داده‌شده بود. ازاین­رو، بهاء بیان می­کند که کسانی که به وطنشان خیانت می­کنند، افرادی حقیر و پست هستند و هیچ­کس در دنیا مستحق زندگی نیست، مگر کسانی که از وطن دفاع می­کنند. بهاء، در طول زندگی­اش تنها به مبارزین، انقلابیون و آزادگان عشق نمی­ورزید، بلکه اعمال خیرخواهانه هم برای آن‌ها انجام می­داد. ضحاک در کودکی، به علت اینکه پسر یکی از فدائیان بود، دستگیر شد.در آن جامعه وحشی فریادهای آزادگان را به طرز وحشتناکی سرکوب و آن‌ها را خفه کردند تا قدرتمندان از ثروت­های سرزمین­ها سود ببرند.

به عقیده نویسنده رمان به­یقین، ما همگی یتیم­های مستضعفی هستیم که در یتیم­خانۀ بزرگی زندگی می­کنیم که هیچ شفقت، مهربانی، رحمت و عطوفتی در آن وجود ندارد. این داستان روایت ماجراجویی و تجربۀ انسانی است که طعم درد، رنج و شکست را چشیده است. قطعاً تقدیر ما گمنامی و بیچارگی است. ما در دستان ناظرانی هستیم که معنای رأفت، عطوفت و مهربانی را درک نمی­کنند و به این درد و رنج‌ها توجهی ندارند و فقط خواهان رسیدن به شهوات و غرایض خودشان هستند. این داستان، روایت هولناک و وحشتناک زمانه را در سطح بالای معنایی بیان می­کند؛ گویی خواننده با خواندن این داستان هوشیار می­شود و به درک بالایی از آگاهی می­رسد و حماسه­ای خونین در دست قدرتمندان مزدور، ظالم، ستمگر و عصیانگر در ذهنشان تداعی می‌شود. این رمان، ضعف، ناکامی، شکست و غارت امت را روایت می­کند و به بیان سقوط، انحطاط و نافرجامی می­پردازد. در این داستان سرزمین­های ویران­شده بیانگر انزوا و طرد انسان­های سرکوب­شده هستند.

پیام این داستان، ترویج فراموشی بی‌قیدوشرط و تسلیم شدن نیست، بلکه فراموشی، غفلت، فرار و تغییر عقیده را حکایت می­کند که درواقع نشان­دهندۀ تصویری از تجاوزها، صدمات و آسیب­هایی است که در زندگی به وجود می­آید که هیچ پناهگاه و راه فراری برای رهایی از آن نیست. هیاهو و فریادی است که نویسنده برای رسوایی ظلم، ستم، فساد، تخریب، دروغ­گویی، تقلب و تحریف در داستان سر داده است.

اکنون زمان تأیید کردن این داستان نیست؛ بلکه زمان بیدار کردن انجمنی است که با فجایع، جنگ­ها، فروپاشی­ها، گرسنگی، دزدی، اشغالگری، افراد فاسد، باج­گیرهای زورگو، انقلاب­ها، عصیان، مجازات، محرومیت، سرکوب آزادی، دستگیری افراد آزاده و فداکار روبه­رو هستند.

سمانه موسی پور

دکتر یوسف هادی پور


سخن مترجم دیباچه کتاب اَدرَکَهَا النّسیانُ دختری در دامان فراموشی

سناء کامل احمد شعلان ادیب مسلمان اردنی، از نسل نویسندگان معاصر عرب است. اصالتش فلسطینی و اهل روستای بیت نتیف است. او موفق به اخذ دکترا در ادبیات معاصر شده و استاد دانشگاه اردن در رشته تخصصیش می باشد. شعلان نویسنده قصه، حکایت، رمان، داستان های کوتاه، نمایش نامه، سناریو و ادبیات کودک و نوجوان است. در سال ۲۰۰۸ م در همه پرسی عربی در میان ۶۰ بانوی عرب به عنوان یکی از موفق ترین بانوان عربی شناخته شده است که مجله «سیدتی» به زبان عربی و انگلیسی به نشر آن پرداخته است. در سال ۲۰۱۴ م از سوی سازمان بین الملل صلح و دوستی در دانمارک ستاره صلح را دریافت کرد. دکتر شعلان؛ منتقد و خبرنگار روزنامه و مجله در برخی مجلات عربی و فعال در مسائل حقوق بشر، زنان و کودکان و عدالت اجتماعی است. عضو بیشترمحافل ادبی است و موفق به کسب ۶0 جایزه بین المللی و منطقه ای و عربی در زمینه های رمان، قصه های کوتاه، نمایش نامه و ادبیات کودکان وآکادمی علمی شد. او نمایش نامه های منتشر شده زیادی دارد که جوایز زیادی در برداشته است. وی دو سال متوالی (۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ م) در دانشگاه اردن استاد برجسته و نمونه شد، کما اینکه در سال ۲۰۰۵ م رتبه دانشجوی برجسته را کسب کرده است.

رمان «ادرَکَهَا النّسیان» نوشته دکتر سناء الشعلان، تجربه ای بی نظیر در روایت ادبیات عرب است. این رمان در ۳۵۸ صفحه و در سال ۲۰۱۸ م در انتشارات امواج در عمان- اردن به زیورچاپ آراسته شد.

فضای دینی و صوفی گری و عشق آسمانی منحصر به فرد موجود در این رمان به جهان ارزش زندگی می دهد. قهرمان های داستان ضحاک و بهاء حقانیت، عشق آسمانی را ترسیم نموده اند. دراین رمان فرشتگان؛ جنگنده و مبارز می شوند و روح ها به پرواز در می آیند. روح هایی که با تاریکی ها و بی رحمی های طاقت فرسای زمانه نمی شکنند. روح هایی که در نهایت خوار و ذلیل نمی شوند. این همان چیزی است که دکترسناء می خواهد با خواندن رمان به آن برسیم. درورای روایت و حوادث رمان، قضا و قدر الهی است. شعلان درپی آن است که بگوید: در کویر این جهان هستی، فضای سبزی وجود دارد تا خستگان به آن پناه گیرند آن انسانی که به خاطر انسانیتش منکر نمی شود. چرا که پوسته جهان هستی؛ با بیرحمی ساخته نشد‌ه است‌. عذاب، تقدیر انسان ها نیست و کیان و کرامت انسانی که با تجاوز و دشمنی سرکوب و ضایع گشته باز خواهد گشت در پستوی انتظار. او این رمان را بر تثلیث عشق؛ وطن و یتیمی به نگارش کشید. عشق الهی و امید رهایی بخش است آنگونه که فراموشی رهایی بخش است‌.

اندیشه و درون مایه بر اساس افشاگری خطرناک ظلم و بردگی و فساد و تخریب است. هدف این رمان مکاشفه زیبایی شناسی و عشق نیست؛ و هرگز برای فرار به فراموشی گفته نشده است. تفکر و اعتقادی که در آن هست حساس تر از آن است. به طور خلاصه؛ تفکر و عقیده در پروژه داستانی برهنگی حقیقت کذب و ریا و تلفیق کردن در دنیای عصر حاضر است. توجه و عنایت برای تعمیم کردن تجربه و محدود نکردن در نام ها، مکان ها و جغرافیای خاص، این موضوع را ثابت نمی کند که انگیزه و عقیده شعلان این گونه باشد. لذا رمان تنها داستان عشق و دلدادگی نیست. بلکه روایتی از سیر و سلوک واقعیت و دردهای بشری و درگیری های آزادگان و محرومیت و قلدری قلدارها و رنج تحقیر شدگان است؛ و علناً مدعیان دروغی و دروغگو ها و ارباب های سلطه و منافقین را رسوا می­کند. این رمان مفسدین را نفرین می­کند و خراب کاران و مجرمین خائن را لعنت می­کند. بهاء و ضحاک هر دو نمادوطن هستند. قهرمان داستان «بهاء» نمادی بر نابودی ملت عرب، غارت و چپاول در برابر نظام غول پیکر از نظام های چپاولگر است. تجربیات تلخ بهاء و ضحاک در زندگی تابلویی کوچکی از تجربه سرزمین ها، در زمان های سخت و دشوار و سقوط و انحطاط و فاسدین و خیانت کاران می باشد. پیچ و خم های داستانی که دکتر شعلان در رمان خود به نگارش درآورده پیچ و خم های رئالیسم آمیخته به تخیّل در حد بالایی است. این توهم گیرنده است که در روایتی با سفری طاقت فرسا و خسته کنننده روبرو شده است که در حدود 70 سال رنج و درد را به دوش می کشد. توهم مکان و زمان بر فضاهای نامحدودی گسترده می شود. مخاطب نه در هر زمان و نه در هیچ مکانی وقوع وقایع را متوجه نمی شود مگر این که فقط گفته شود این رویدادها در مشرق زمین اتفاق می افتد. آن جایی که مردم به زبان عربی صحبت می کنند و سپس اشاره به این موضوع می شود که شخصیت بهاء به نقطه سرد و یخ زده شمالی منتقل می شود. بدون این که دقیقاً به شهر و مکان و یا کشوری اشاره شود؛ و به همین منظور گیرنده یک احساس سطحی دارد و روایت داستان خارج از زمان و مکان خاصی است و به یک داستان عشق و عاشقی مبدل شده که با صداقت با هم برخورد می کنند بعد از 60 سال فراق و عذاب. ضحاک در حالی معشوقه خود بهاء را پیدا می کند که وی در طول زندگی اش رنج هایی بسیار را تحمل کرده است و به بیماری سرطان مبتلا شده است. این یک برداشت سطحی از داستان است و از آن جایی که سن 70 سالگی را برای تحمل رنج بهاء انتخاب می کند ما می توانیم رنج بزرگ در تاریخ نبرد عربی در عصر جدید را درک کنیم، و آن مبارزه مردم فلسطین در برابر استعمار صهیونیست اشغالگر است. اصرار در عنوان شماره 70 به نوعی پافشاری بر این واژگان است. بهاء و ضحاک و‌دیگر آوارگان جنگ، از همشهریان خود دور می شوند و در دستان سازمان های سرکوب گر بازیچه می شوند‌.

روش کار در ترجمه پیش رو؛ بر اساس رعایت حجم معادل متن اصلی و پرهیز از شرح غیر ضروری جمله ها و تصرف ناصواب عبارت هاست. هرچند جملاتی به ضرورت سره نویسی ترجمه از کانون توجه به واژگان باز مانده و به مدار تغییر در فارسی راه یافته است.

بسیار شایسته است؛ مراتب قدردانی خود را از خانم دکتر اکرم روشنفکر استادیار دانشگاه گیلان به دلیل معرفی و پیشنهاد این رمان اظهار نماییم و سپاسگزاری خود را از نویسنده ی ارجمند سرکار خانم دکتر «سناء الشعلان» که از ترجمه­ی «ادرَکَهَا النّسیان» استقبال نمودند، ابراز داریم.

سمانه موسی پور

دکتر یوسف هادی پور

دیدگاه خود را بیان کنید
پرسش خود را مطرح کنید

خریداران این محصول، محصولات زیر را هم خریداری کرده اند.